برنامه 90 و تخلفاتی که دود می شود

 این برای بار چندم است که برنامه‌90، ‌تنها برنامه پرمخاطب رسانه ملی این چنین مسیر برنامه را به سمتی پیش می‌برد که دست‌های پشت پرده و آلوده در ورزش را رو می‌کند. تعدادش قطعا از دست همه خارج شده اما خروجی آن به‌جز چند مورد نه‌چندان خاص، در مسیر بی‌تفاوتی از سوی مسئولان ذی‌ربط به فرامو‌شی سپرده شده است. وجود دلال‌‌‌‌ها در ورزش، ورود به قراردادهای نجومی، منشورهای اخلاقی بازیکنان، مسئله غیرقابل باور قرارداد با بازیکنان بنجل خارجی و از این دست موارد که به تعداد خیلی زیاد در برنامه‌90 واکاوی شد اما چه اتفاقی افتاد. مسئولی استعفا کرد و یا آن عده که مقصر این تخلفات بودند، مورد مواخذه قرار گرفتند؛ تقریبا هیچ! البته در مواقعی برکناری مدیران تنها راهی بود که بالادستی‌‌‌‌ها اجرا کردند. محمد رویانیان مدیر‌عامل اسبق پرسپولیس چه پاسخ روشنی در مورد قرارداد ژوزه ارائه داد. نهادهای نظارتی و قضایی دولتی به‌طور مشخص چه اقدامی در مورد حدود 7 میلیارد غرامت ژوزه انجام دادند. کدام مدیرعامل لیگ برتری در مورد قراردادهای ترکمنچایی با بازیکنان خارجی مورد مواخذه قرار گرفت؟ در مورد جادوگری و شرط‌بندی که هر از گاهی به آن پرداخته‌ و رسانه‌‌ای می‌شود، آیا متوقف شده و یا حداقل این تخلفات آشکار و پنهان کاهش یافته است؟ مجلس محترم شورای اسلامی که هر از‌گاهی از بدهی‌های کلان 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس گزارشی تهیه کرده و به اطلاع همه می‌رساند، چه اقدام موثری انجام داده است؟ دولت هم با پرداختن به گذشته‌های خود‌ مقصر‌‌ را‌ مدیران و دولت‌های اسبق اعلام می‌کند. هیچ‌کدام این‌‌‌‌ها عادی نیست جز این‌که در نگاه عموم جامعه این تخلفات به یک عادت قابل‌باور تبدیل شده است. و اما این آخری که در برنامه دوشنبه شب برنامه‌90 رخ داد‌، شکل جدیدی از تخلفات فوتبالی در سطح کلان را آشکار کرد. واقعا چه توجیه حقوقی و اخلاقی دارد که باید برای یک تخلف آشکار برنامه‌ریزی شود تا مدیران باشگاه پرسپولیس دروغ هماهنگ بگویند (البته بنا‌بر ادعای مهدی طارمی). این مدیران قبل از هر چیز مسلمان هستند و خوب می‌دانند بر طبق آموزه‌های دینی‌شان دروغ گفتن یعنی چه و چه احادیث و روایاتی در این‌خصوص از سوی ائمه معصومان علیه‌السلام نقل شده است. این چه دیپلماسی حقوقی است که فیفا را همچون مسیر اداری‌- حقوقی در فوتبال ایران تصور کنند و به بازیکن اطمینان دهند‌ و بگویند تو بیا و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. چنین مسیر غلطی، زمانی غلط‌‌‌تر می‌شود که برای حل مشکل، دیپلماسی فوتبالی تا دیپلماسی سیاسی و سران دولت کشیده می‌شود‌ و از همه بدتر این‌که یکی از مدیران وزارت ورزش در اینستاگرامش از یک اتفاق خوب برای هواداران پرسپولیس خبر می‌دهد. در عادی‌ترین شرایط، نهادهای نظارتی، مقصر را مورد مواخذه می‌دهند و مجبورش می‌کنند که باید غرامت این اشتباه را بپردازد. اما تاکنون چه اقدامی صورت گرفته است؟ حمایت از مدیر یا مدیران متخلف، واقعا تا کجا؟! در این میان شاید عنوان شود پس مهدی طارمی کجای این قصه پر تخلف است. با نگاهی عمیق به ماجرا، در این داستان عجیب فوتبالی، مهدی طارمی هیچ کجایش نیست. اگر آن آدم پولدار با آن وعده واهی و همچنین مدیران وقت، بازیکن را سرجایش می‌نشاندند و می‌گفتند باید تاوان اشتباهش را بدهد، نه این‌که کمک به اشتباهش کنند، هرگز این داستان پرتخلف، یک باشگاه بزرگ و هوادارانش را این‌چنین اذیت نمی‌کرد. این مدیران مو‌ سپید واقعا به یک جوان حدود 25‌ساله چه ارزش‌های اخلاقی را آموختند. آن‌‌‌‌ها در این مسیر پرتخلف به این بازیکن یاد دادند چطور می‌تواند دروغ هماهنگ بگوید و از چه طریقی پول درآورد. عجیب است که این تخلفات این‌قدر شفاف در یک برنامه پرمخاطب علنی می‌شود و مسئولان ذی‌ربط هیچ کاری نمی‌کنند. حداقل انتظار می‌رود کسانی که در این رابطه تخلفی مرتکب شدند، از سوی یک نهاد نظارتی و اجرایی حقوقی مورد مواخذه قرار بگیرند و نتیجه‌اش به اطلاع مردم برسد، نه این‌که با یک برکناری ساده به سادگی از آن عبور کنند.